برگشتن به خانه تا مهد کودک
آندیای عزیزم شب بعد از زایمان از شدت درد فقط ناله کردم ،دختر گلیم هم اصلا نمی تونست شیر بخوره ،خلاصه مامانی که پیشم مونده بود اونشب خیلی اذیت شد ،فردا صبح پرستارا اومدن و شما رو بردن حمام ،بابایی هم اومد تا کارای مرخص شدن از بیمارستان و انجام بده ،اول دکتر شما (دکتر اسفندیار ) اومد و شما رو مرخص کرد ،بعد هم دکتر شهاب الدینی اومد و منو مرخص کرد ،بابایی هم که تند تند فیلم می گرفت و عکس می نداخت(تو اولین فرصت عکساتو می ذارم) ،ساعت 2 بعداز ظهر پنجشنبه 25 خرداد من و شما و بابایی و مامانی راهی خونه شدیم ،من نگران بالا رفتن از پله های خونمون بودم،آخه خونمون طبقه چهارم بود،بعد از رسیدن به در خونه ،مامانی شما رو برد بالا ،بابایی ه...
نویسنده :
مامان جون
9:58